مدح و مرثیۀ امام حسن مجتبی علیهالسلام
هرکه خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر هرکسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهـرا سفـرهدارند و کریم بینِ اولادِ کـریـمـش؛ مجـتـبایـش بیشتر رزق دنیا درمیآید از تـنـور خـانـهاش هر که نانش بیش، خیلِ بینوایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید بعدِ مرگـم نیـز، میمـیرم برایش بیشتر کیمیای عشقِ او از خاک، میسازد طلا خاکسارش میشود سهـمِ طلایش بیشتر هرچه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند میشود اندازۀ صحـن و سرایش بیشتر میکند زهرا برای گـریهکنهـایش دعا هر که اشکش بیشتر؛ سهم دعایش بیشتر روضه میخوانم ولی مستور، در لفافهها از مدینه دلخورم؛ از کوچههایش بیشتر هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود میشود فردای آن شب؛ هایهایش بیشتر |